روز سهشنبه این هفته موعد اعلام نتایج تصمیم شورای نگهبان درباره صلاحیت داوطلبان نامزدی انتخابات ۲۴ خرداد است. اما پیشاپیش اعلام این تصمیم در پایان هفته گذشته احمد جنتی دبیر این شورا و خطیب نماز جمعه تهران گفت حرف بعضی از نامزدها درباره تغییر مناسبات با آمریکا جوک است و نامزد انتخابات نباید سوار بنز شود.
در هفته گذشته همچنین صد نماینده مجلس در نامهای به شورای نگهبان خواستار رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شدند که سرانجام در دقایق آخر ثبت نام در وزارت کشور در روز شنبه هفته گذشته داوطلب نامزدی شد. همزمان با اسفندیار رحیم مشایی داوطلب بحث برانگیز دیگر که همراه با محمود احمدینژاد رییس جمهور عزم ورود خود را به رقابت انتخاباتی اعلام کرد.
اصولگرایان چند سالی است که اسفندیار رحیم مشایی را آماج حملههای خود کردهاند. اما این اتفاق نظر در این هفته هم از میزان رقابت میان داوطلبان اصولگرای منتقد دولت نکاست.
یک نمونه این رقابت میان اصولگرایان منتقد دولت رویدادهای درون جبهه پایداری، نهاد سیاسی حامی آیتالله محمدتقی مصباح یزدی است.
گرچه آیتالله مصباح یزدی کامران باقری لنکرانی را داوطلب اصلح این گروه نامیده، عضو دیگر همین گروه سعید جلیلی، طرف مذاکره اصلی کشورهای ۵+۱ در پرونده هستهای ایران هم داوطلب رقابت در انتخابات است. از سویی دیگر محمد باقر قالیباف شهردار تهران دیگر منتقد اصولگرای دولت و دو عضو دیگر ائتلاف ۲+۱ ، علیاکبر ولایتی و غلامعلی حداد عادل هم در کنار چهرههای شاخصی مثل محسن رضایی و علی فلاحیان تنها برخی از داوطلبان دیگر این طیف هستند. جدا از این طیف همزمان با ورود اکبر هاشمی رفسنجانی همه داوطلبان اصلاحطلب به نفع او کنار رفتند. گرچه محمدرضا عارف، معاون اول وقت محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران اعلام انصراف نکرده.
همزمان در طیف تحولطلب برخی با رضا و رغبت و برخی با ملاحظات و حفظ انتقاد پشت سر اکبر هاشمی رفسنجانی ایستادند و برخی دیگر هم با استناد به بحث برانگیز شدن انتخابات ۸۸ و سرکوبی اعتراض کنندگان به نتایج اعلام شده آن، امیدی ندارند که این تجربه تکرار نشود. در خارج از ایران برخی مخالفان نظام در این مرحله بر پافشاری بر تضمین رقابتی سالم برگزار شدن انتخابات تاکید دارند و طیفی دیگر از هم اکنون مایل به تحریماند.
سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در خارج از ایران چشمانداز تصمیم روز سهشنبه شورای نگهبان و مساله صیانت آرا در انتخابات ۲۴ خرداد را بررسی می کنند: دانشجوی بازداشت و حبس شده سابق در پی رویدادهای تیرماه ۱۳۷۸ و فعال ملی مذهبی، محمد امینیزاده، حسین علوی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در لیون و شهریار آهی از بنیانگذاران اتحاد برای دموکراسی در ایران در استکهلم.
آقای امینیزاده، معنای تازهترین گفتههای احمد جنتی خطیب نماز جمعه تهران و دبیر شورای نگهبان در آستانه اعلام نظر شورای نگهبان درباره صلاحیت نامزدها در روز سهشنبه چیست؟
محمد امینیزاده: من معتقدم که احمد جنتی در حال حاضر در دو جایگاه صحبت میکند و دو سمت را برای خودش قایل است. یکی از سمتهای ایشان دبیر شورای نگهبان است و سمت دیگرشان یکی از اعضای کلیدی باند امنیتی است که در حال حاضر پیرامون آقای خامنهای شکل گرفته و این شرایط انتخابات را سعی میکنند مدیریت کنند.
ایشان (احمد جنتی) در جایگاه اولشان یعنی دبیر شورای نگهبان جملهای را میگویند که به نظر من تا حدی رفتار این شورا را توضیح میدهد و این جمله این است که هیچیک از نامزدها شرایط کافی ندارند و ما اگر بخواهیم فردی که چنین شایستگی را در انتخابات داشته باشد تایید صلاحیت کنیم باید سفارش دهیم که خداوند برای ما بیافریند چند نفر را. این به این معناست که ایشان متوجه هستند که هاشمی رفسنجانی پیش از انقلاب و پس از انقلاب چهره شناخته شدهای بوده و در حال حاضر رد صلاحیتش بسیار دشوار است برای شورای نگهبان و در عین حال میخواهند بگویند که علیرغم اینکه ما ناچار هستیم ایشان را تایید صلاحیت کنیم شرایط را به اندازه کافی ندارد. ولی به هر حال این پیام را میدهد که ایشان تایید صلاحیت خواهند شد.
اما (احمد جنتی) در سمت دومش که یکی از اعضای موسس و کلیدی باند امنیتی حاکم است، یک سری شرایط را میگوید از جمله ساده زیستی و نوع مواجهه با آمریکا که مهمترینشان هستند که هر دوی این پارامترها به آقای هاشمی برمیگردد. آقای هاشمی به طور مشخص کسی بوده که تصاویرش منتشر شده که با بنز به ستاد انتخاباتی کشور رفته و همینطور درباره نوع مواجهه با آمریکا آقای هاشمی کسی بوده که به طور رسمی اعلام کرده که از دوران آیتالله خمینی معتقد بوده که روابط با آمریکا باید عادی شود و وضعیت فعلی را بارها و بارها نقل کرده.
به این دلایل به نظر من آقای جنتی در نقش و جایگاه دوم دارد پیشزمینه نوع مواجهه کاندیداهای این جناح با آقای هاشمی را توضیح میدهد که مسلما متمرکز خواهد بود بر سوابقی که آقای رفسنجانی داشته به عنوان کسی که هم موافق رابطه با آمریکا بوده و هم اینکه در جامعه به عنوان فردی شناخته شده که ثروتمند است و احیانا در دوران ریاست جمهوری اش به ثروتهای بیشتری دست پیدا کرده.
آقای حسین علوی، در کنار ادامه حملههای اصولگرایان منتقد دولت به اسفندیار رحیم مشایی، پیشنهاد تعدادی از نمایندگان مجلس را داریم به شورای نگهبان در جهت رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی. برآیند اینها چه چیزی را نشان میدهد درباره حد و مرز رقابت در انتخابات ۲۴ خرداد؟
حسین علوی: من فکر میکنم ویژگی این انتخابات این است که هیچکدام از گرایشهایی که در تقابل شدید با هم قرار دارند هنوز نتوانسته اند نه برنامه ویژه انتخاباتی بدهند و در بین این سه گرایش جناح دولت، جناح اصلاحطلبان و میانهروها که آقای رفسنجانی نمایندگی میکنند و جناح سوم که اصولگرایان هستند، به ویژه اصولگرایان همچنان در بحران و آشفتگی تعیین کاندیدا به سر میبرند.
بخشی از این تهاجم علیه دیگران به خاطر این است که هنوز نتوانستهاند خودشان را از لحاظ کاندیدا و ارزشهای انتخاباتی سر و سامان بدهند. هم ائتلاف سه نفره حداد عادل، ولایتی و قالیباف و هم ائتلاف پنج نفره و هم جبهه پایداری و هم تعداد قابل توجهی کاندیداهای منفرد اصولگرا تا همین امروز هم علیه هم موضعگیری کردهاند یا همدیگر را نفی کردهاند و تاکید کردهاند که ما همه مان در انتخابات شرکت میکنیم.
مع الوصف موضعگیری در قبال رفسنجانی به انتخابات یک معنای ویژه دیگر هم دارد و آن این است که مخالفتی که اصولگرایان با هر نوع موضع پر رنگ اصلاحطلبان و میانهروها در انتخابات داشتند در همین نامه یک صد نفر نماینده و بقیه تهاجمهایی که نسبت به آقای رفسنجانی میشود تبلور پیدا میکند. آقای رفسنجانی با حمایتی که از طرف چهرههای مشخص اصلاحطلبان و همچنین آقای خاتمی دریافت کرده تا حدودی روشن است برای اصولگرایان که ایشان تا یک اندازهای پایگاه و نیروی اجتماعی دارد.
ولی درباره این که آیا ایشان (هاشمی رفسنجانی) برنامه مشخص انتخاباتی دارد یا نه، من هنوز چیزی ندیدهام و چون مبنا را بر برنامه انتخاباتی میگذارم و نه ارزش دیگری بنابراین در حال حاضر راجع به این گرایشها و برنامههایشان صحبتی نمیشود کرد.
آقای شهریار آهی، آیا تصمیم شورای نگهبان در روز سهشنبه و خروجی این تصمیم اثر محسوسی بر روند انتخابات ۲۴ خرداد دارد یا نه و اگر دارد چیست؟
شهریار آهی: مهمترین اثری که میتواند گذاشته باشد این است که آیا آقای مشایی تایید صلاحیت بشود یا رد شود. این فاکتور بزرگی است و دوراهی که حاکمیت در آن قرار گرفته این است که اگر ایشان را تایید نکنند آن وقت موضع آقای هاشمی جوری میشود که شکست دادنشان که هدف اصلی حاکمیت است خیلی خیلی مشکل میشود. این است که از نظر منطقی باید آقای مشایی را تایید صلاحیت کنند. ولی به قدری جو حاکم در دور و بر آقای خامنهای و شورای نگهبان حساسیت دارد نسبت به آقای مشایی که بسیار بعید به نظر میرسد.
از این رو صحنه انتخابات صحنه چهار رییس جمهوری ۳۲ سال اخیر است که دو تاشان یکی شدهاند (یعنی آقای خاتمی و آقای هاشمی) در مقابل نمایندگان آن دو دیگر (یعنی آقای خامنهای و آقای احمدینژاد) و اگر آقای مشایی رد صلاحیت شود میبینیم که حاکمیت در چه موضع ضعیفی قرار میگیرد. چون آقای هاشمی، هم اصلاحطلبان و هم کارگزاران را خواهد داشت. دولت نمایندهای نخواهد داشت. دولت کنونی. و بین اصولگرایان هم اختلافی هست که بعضیهایشان بدون اینکه الان خیلیها سروصدایش را بالا ببرند تمایل به آقای هاشمی دارند.
آقای امینیزاده، نظرتان درباره تحلیل آقای آهی وآقای علوی چیست و این که بعد از اعلام نظر شورای نگهبان در روز سهشنبه، چه بر سر تنوع نامزدهای اصولگرا خواهد آمد و اختلاف میان حامیان دولت و منتقدان دولت در این طیف؟
شورای نگهبان به احتمال خیلی زیاد آقای مشایی را رد صلاحیت خواهد کرد چون که برای شورای نگهبان علاوه بر اینکه ارزیابی استراتژیک کند به نوعی ارزیابی ایدئولوژیک هم دارد. بارها این را ثابت کرده که از مواضع ایدئولوژیکش معمولا پایین نمیآید. حق ندارد شورای نگهبان حکم آقای خامنهای در عنوان مخالفت با نظر ایشان یا ملاک شرعی تلقی میشود.
با توجه به اینکه آقای خامنهای به طور مشخص آقای رحیم مشایی را به عنوان معاونت ریاست جمهوری به رسمیت نشناختند و نپذیرفتند و از نظر ایشان صلاحیت نداشته به این دلیل بسیار بسیار بعید است که ایشان تایید صلاحیت شود. اگر این را پیش فرض این بگیریم که آقای مشایی احتمالا رد صلاحیت خواهد شد در سوی دیگر داستان جناح اصلاحطلبان و جریان عملگرایان و حتی بخشی از طیف اصولگرایان معتدل در مقابل باند امنیتی که در حال حاضر کشور را اداره میکند قرار میگیرند.
به نظر میرسد که این جناح هم به دلیل منافع اقتصادی و هم منافع سیاسی که دارند بسیار دشوار بتوانند به نوعی توافق برسند روی یک فرد. به نظر من در سوی دیگر ماجرا ما حداقل دو یا سه کاندیدا خواهیم داشت و باید ببینیم که در دور اول آقای رفسنجانی میتوانند انتخابات را به نفع خودشان پایان دهند و یا اینکه با یکی از این افراد به دور دوم خواهند رفت.
اگر ما فاکتور تقلب را در انتخابات لحاظ نکنیم و بدون در نظر گرفتن آن، به نظر میآید که آقای رفسنجانی شانس بسیار زیادی خواهند داشت.
در این انتخابات هم به نظر میآید بیش از آن که برنامه موثر باشد خود افراد در حال حاضر موثر هستند. البته این چندان شرایط مثبتی نیست. در حال حاضر ما یک جریانی را را مقابل داریم که در هشت سال اخیر هم در ائتلاف با آقای احمدینژاد قدرت را در دست داشته، این جریان میخواهد سایر گروهها را کاملا حذف کند، قدرت را در دستهای آقای خامنهای یکپارچه کند و آن طور که اعلام کردهاند شاید ایدهآلشان این هست که پست ریاست جمهوری حذف شود و به طور کامل قدرت را در دست ولی فقیه متمرکز کند در آینده ایران.
در مقابلش گرایشهای دیگری هستند که در پیشینه جمهوری اسلامی منافعی داشتند، حضور داشتند در نظام جمهوری اسلامی و با این وضعیت مخالف هستند و احساس میکنند که دارند حذف میشوند. در چنین شرایطی به نظر میآید که شخص آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فردی که در هشت سال گذشته منتقد روند موجود بوده و همواره از عملکرد موجود انتقاد کرده و حتی از آقای خامنهای، به نظر من اهمیت زیادی دارد. جدا از برنامهای که اعلام خواهند کرد. حضور شخص ایشان میتواند تعیین کننده باشد.
آقای علوی، این گفته آقای امینیزاده را میگذارم به حساب ارزیابی گفته شما در مورد این که داوطلبان برنامهای ارائه ندادند. آیا چنانکه آقای امینیزاده گفتند از سابقه و کارنامه هر یک از داوطلبان نمیشود برداشت کرد که راه و روش آیندهشان چیست در مورد تمرکز و عدم تمرکز قدرت و مسایل دیگری که الان در جامعه مطرح است، مثل تحریم و وضعیت معیشتی و فضای سیاسی و اجتماعی؟
نمیشود صرفا با اتکا بر چهرههایی که کاندیدا هستند در مورد راهحلهای آنها برای بحرانهای جامعه چیز روشنی را دریافت کرد و داوری کرد.
آقای مشایی که خب مشخص است پیشینه ایشان و اتکایی که ایشان دارند و همانطور که آقای احمدینژاد تاکید کردند دولت است. یعنی مردم تجربهای که از ایشان میتوانند رویش حساب کنند تجربه دولت آقای احمدینژاد است. به اضافه یک سری مفاهیم کلی مانند ارزشهای مربوط به ایرانیت و یا تکیه بر تلقی معینی از نقش دین، رسیدگی بیشتر به مردمی که زیر خط فقر هستند و یا در شرایط اقتصادی مناسب نیستند. ولی این ها همه یک سری مفاهیم کلی است.
آقای رفسنجانی هم در دو اطلاعیه انتخاباتی که دادند تا الان تکیه کردند بر شناختی که جامعه از گذشته ایشان دارد. خب گذشته ایشان منهای این دور آخر که در جریان جنبش سبز ایشان مخالف سرکوب و مخالف بازداشتها بودند و تا الان هم روی این مواضع ایستادند، چه در دوره هشت ساله ریاست جمهوری شان و چه در دورهای که ایشان از ابتدای انقلاب تا پایان دوره ریاست جمهوری نقش درجه اول را در تمام تصمیمات حکومت داشتند به ویژه دور اول نقض گسترده حقوق بشر و همچنین ریاست جمهوری ایشان و در دوره ریاست جمهوری به ویژه مساله برنامه اقتصادی است که خب اولین بار در ایران پس از انقلاب تورم ۴۰ درصدی و بالای ۴۰ درصد در دوره آقای رفسنجانی تجربه شد. بنابراین ایشان الان برنامههای متفاوتی دارند و تجربه بزرگی هم اندوختهاند.
ولی به نظر من هواداران آقای رفسنجانی به جای اینکه فقط یک جنبش حمایتی احساسی را راهاندازی کنند بهتر است فشار بیاورند و تاکید کنند که ایشان در دوره تبلیغات انتخاباتی برنامه مشخص برای مسایل ایران در ارتباط با ساختار قدرت که آیا ایشان اصلاحاتی در ساختار قدرت را مدنظر دارند، اصلاح قانون اساسی را، آیا پروژه هستهای را برایش راه حل متفاوتی از آنچه آقای خامنهای تاکید دارند ارائه میکنند، آیا بحران اقتصادی تورم را راه حلی برایش دارند؟ و بسیاری از جوانب دیگر که جامعه ما با آن درگیر است. اینها مسایلی است که بخشی از پایگاه اجتماعی آقای رفسنجانی هنوز منتظر هستند ببینند که ایشان چه میگویند.
آقای امینیزاده درست میگویند. بخشی از پایگاه اجتماعی کاندیداها روی چهره ایشان با وضعیتی که دارند حساب میکنند. ولی بخش مهمی از نیروهای اجتماعی منتظرند ببینند اینها چه برنامه متفاوتی ارائه میکنند و اگر ما بخواهیم همه کاندیداها با حداکثر پایگاه اجتماعیشان بیایند وسط هیچ چارهای نیست جز اینکه موارد مشخصی از برنامه آینده شان را مطرح کنند. اگرچه چون احزاب سیاسی در ایران آزاد نیستند کنترل بعدها هم ممکن نیست. ولی به هر حال همین حلقه و پایه اجتماعی که حول اینها جمع میشود میتواند یک عامل کنترل کننده باشد.
آقای آهی، شما چه فکر میکنید؟ آیا از سابقه کارکرد نهادهای حامی هرکدام از این نامزدها از قبیل جبهه پایداری، جامعه روحانیت مبارز، حزب موتلفه، کارگزاران و غیره میشود نتیجه گرفت که مثلا برنامه محمدباقر قالیباف چیست، غلامعلی حداد عادل چه برنامهای دارد و همینطور علی اکبر ولایتی، کامران باقری لنکرانی، جلیلی، اسفندیار رحیم مشایی و اکبر هاشمی رفسنجانی و بقیه؟
من فکر میکنم سه کاندید مطرح است. یکی آقای مشایی که اگر حذف شود میماند آقای هاشمی و یکی از ۲+۱ یا آقای جلیلی. به هر حال آنها در کمپ حاکمیت خواهند بود و تکلیفشان روشن است. همان نیروی امنیتی که آقای امینیزاده به آن اشاره میکنند. آنها خواهند بود که همه کارها را هدایت خواهند کرد.
اما مهمترین نتیجه انتخابات اگر آقای هاشمی انتخاب شود به عقیده من حتی مهمتر از یک برنامه خاص سیاسی و اقتصادی، دوگانگی قدرت است که به وجود خواهد آمد. دوگانگی قدرت هم یک راهی را برای مشارکت و برای دموکراسی باز میکند. همیشه این طور است.
یعنی به جز انقلاب، راه برای بیشتر شدن مشارکت، چندگانگی قدرت در بالاست. از جانب دیگر تنشزدایی در صحنه بینالمللی خواهد شد. این مسلم است. اگر آقای هاشمی بیایند. بعد هم سیاست اقتصادی داخلی هم به سمت تولید میرود. تاکید ایشان و کارگزاران به سوی تولید و اضافه کردن ارزش اضافی داخلی خواهد بود. برخلاف برنامه دوره آقای احمدینژاد که پخش پولی که چاپ میشود بی ارزش تر میشود.
اینها مسایل کلیدی است. مهمترینش ولی من فکر میکنم دوگانگی قدرت است.
آقای امینیزاده، به مساله تخلف و تقلب و مهندسی آرا و اسامی مختلفی که به کار برده میشود اشاره کردید. عدهای از مخالفان منتقد جمهوری اسلامی ایران با استناد به نتیجه اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و سرکوبی اعتراضهای همان سال میگویند که حتی اگر قانع بشوند که میان برنامه نامزدها تفاوتی هست تضمینی نیست که رایشان درست شمرده شود. ستادهای انتخاباتی در چنین صورتی تا چه حد میتوانند در هر حوزه از آغاز تا پایان رایگیری و خود شمردن آرا نظارت داشته باشند که تخمین مستقل خودشان را از آرای هر حوزه برای هر نامزد داشته باشند. تا در فردای انتخابات با نتایج مقایسه کنند و استدلال کنند که تقلب در حد فاحش شده یا اینکه تقلبی به صورت محسوس در کار نبوده؟
البته در این زمینه که ستادهای انتخاباتی میتوانند نقش موثری ایفا کنند متاسفانه شانس زیادی نداریم. هرچند که من معتقدم که به طور مشخص آقای رفسنجانی برای این مساله از حالا باید تمهیداتی بیاندیشند. و یکی از اینها هم اینست که ستاد انتخابات شان فعال شود و در سراسر صندوقها حضور داشته باشد.
اما متاسفانه به دلیل این که در کشور ما احزاب شکل نگرفتهاند از یک سو و نیروهای آموزش دیده برای چنین مسالهای وجود ندارد و از سوی دیگر بخش زیادی از بدنهای که قرار است و میتواند فعال شود به نفع آقای رفسنجانی در ستادهای ایشان فعال شود و بعد هم بتواند روز رایگیری این وظیفه را انجام دهد در حال حاضر متاسفانه به دلیل سرکوبهای سال گذشته بخشی از کشور خارج شده، بخشی در زندان است و بخشی این آمادگی را ندارد که بتواند این نقش را ایفا کند.
به این دلیل هرچند که میشود در این انتخابات برای آینده شاید بشود رویش حساب کرد اما به نظر من باید روی فاکتورهای دیگری برنامه ریزی کرد و بر اساس آن عمل کرد. مهمترینش پایگاه خود آقای هاشمی است که آقای هاشمی در داخل بخشهای مهمی از روحانیت و همینطور در درون نظام پایگاههایی دارد که میتواند از این پایگاهها و حامیانش برای فشار به سیستم جهت سلامت انتخابات استفاده کند.
از سوی دیگر در انتخابات موجود حضور آقای احمدینژاد و اختلاف زیادی که آقای احمدینژاد با مجموعه حاکمیت پیدا کرده و احتمالا به دلیل رد صلاحیت آقای مشایی این اختلاف بیشتر هم خواهد شد و همینطور تجربهای که جمهوری اسلامی از نظر منفی داشته در تقلب انتخابات قبلی و سرکوبی که رخ داده و میزان مشروعیت زدایی که در سیستم انجام شده تا حدی احتمال تقلب را پایین آورده.
علیرغم اینکه به هر حال باز هم منتفی نیست تقلب در انتخابات اما به نظرم در حال حاضر شرکت در انتخابات و حمایت از آقای رفسنجانی گزینه ناگزیر ما باشد.
به هر حال با رژیمی روبهرو هستیم که از یک سو در انتخابات های متعددش ثابت شده که بخشی نزدیک به ۵۰ درصد مردم در انتخابات معمولا شرکت میکنند و از سویی اپوزیسیون هم توان را ندارد که تحریم را به شکل عملی حمایت کند و به این دلیل سلب مشروعیت از حاکمیت از طریق عدم شرکت در انتخابات به نظر من منتفی است. با توجه به این میشود در انتخابات مشارکت کرد.
اگرچه بخشی از مردم از جمله خود من انتقادهایی به گذشته آقای رفسنجانی و گذشته سیستم جمهوری اسلامی از اعدامها و سرکوبها و تمام مسایل و مشکلات و مسایلی که الان هست و مسلما آقای رفسنجانی هم در آنها نقش داشتند اما علیرغم این و با توجه به همان بحثی هم که آقای آهی اشاره کردند و آن جلوگیری از تمرکز قدرت در یک نقطه یعنی نقطه رهبری و ایجاد شکاف در راس قدرت و بازشدن یک فضایی برای تداوم جامعه مدنی و جلوگیری از سرکوب کامل جامعه مدنی که در حال حاضر در ایران وجود دارد به نظر من ما باید شانس مان را امتحان کنیم و در انتخابات شرکت کنیم. و حداکثر تلاش مان را هم بکنیم.
به ویژه خود کاندیدا آقای رفسنجانی باید حداکثر تلاشش را بکند و از حالا برنامههایی را داشته باشد برای این مساله.
یک پیشنهادی که آقای حسن روحانی مطرح کرده بودند پیشنهاد خوبی بود و آن نصب دوربین در ستادهای شمارش انتخابات بود. این را هم میتوانند آقای رفسنجانی رویش کار کنند. من امیدوارم که با تمام این تمهیداتی که اندیشیده میشود و با توجه به تجربه که جمهوری اسلامی داشته که نتیجه تقلب در انتخابات و نتیجه سرکوب مردم تا چه میزان میتواند حداقل موجودیت خودش را دچار مشکل کند ما در این انتخابات شاهد این تجربه نباشیم و رای مردم عمده شود.
آقای علوی، در نظر گرفتن ضریب اطمینان به نتایج انتخابات تا چه حد در رفتار انتخاباتی این قشر یا آن لایه اجتماعی موثر است؟ آیا رفتارهای انتخاباتی متمایزی پیشبینی میشود در این انتخابات برحسب این ضریب اطمینان؟
بله. مهمترین مساله در این دوره از انتخابات نظارت بر آن از حیطه وزارت کشور خارج شده و وزیر کشور به عنوان تنها یک عضو از ستاد هشت نفره که در نظر گرفته شده میتواند کنترل داشته باشد. در چنین ترکیبی هنوز هم مشخص نیست که آیا اعلام سلامت رایشماری وکلا سلامت انتخابات و آرای اخذ شده چه مکانیسمی خواهد داشت؟ آیا رای اکثریت اعضای این ستاد خواهد بود یا چگونه؟
علیرغم اینکه به هر حال زیر نظارت آقای احمدینژاد است وزارت کشور و تا حدودی ایشان مراقبت بیشتری دارد شاید چه اگر مشایی تایید شود و چه نشود، این یک بخشی از تقلب یا مهندسی انتخابات را منتفی میکند.
ولی اولا که با آن نیروی اجتماعی که ارگانهایی مانند سپاه، بسیج، سازمانهای ائمه جمعه، بنیاد مستضعفان و کمیتههای امداد و انواع اقسام ارگانهایی که زیر کنترل و اداره اصولگرایان است بسیج این نیرو خودش بخشی از مهندسی است. نتیجه اعلام صلاحیتهای شورای نگهبان بخشی از مهندسی است. ولی بخش دیگر همان تقلب سر صندوق است که نسبت به دفعات گذشته به آن سادگی نیست ولی هنوز امکان زیادی برای این تقلب وجود دارد.
بخشی از میزان شرکت پذیری جامعه در انتخابات یعنی پایگاه کاندیداهایی که تایید میشوند اطمینان از این است که آیا در انتخابات تقلب میشود یا نمیشود. انتخابات سال ۸۸ تجربه بسیار منفی بود و سرخوردگی بسیاری به بار آورد.
برای همین هم من فکر میکنم یکی از نکاتی که باید کاندیداها در برنامه خودشان مطرح کنند پیشنهادهایی است که برای جلوگیری از تقلب مطرح میکنند و آقای رفسنجانی در این زمینه نقش برجسته تری دارد برای اینکه آن پایه اجتماعی که برای کاندید اصلاحطلبان و میانهروها در مجموع و حتی بخشی از اصولگرایان که آقای رفسنجانی هست بیشتر هستند و روی مساله تقلب به ویژه حساسیت بسیار بالایی دارند.
آقای آهی، همین سئوال را از شما میکنم. آن عدهای که فکر میکنند شرکت در انتخابات ۲۴ خرداد تغییری در شرایط زندگی شان میتواند بدهد با چه تمهیداتی میتوانند ضریب اطمینان به روند شمارش آرا را در حد همین رقابت محدود حتی بالا ببرند؟ با توجه به نمونههای بهتر در جوامعی که انتخابات کاملا آزاد و عادلانه در آنها برگزار نمیشود. آیا چنین چیزی ممکن است یا نه؟
چند علامت مثبت هست که ممکن است چنین امکانی وجود داشته باشد. یکی آن که آقای علوی عزیز اشاره کردند. تجربه بسیار تلخی داشته حکومت. از تقلب به آن نوع با آن دستپاچگی و با آن عدم مهارت در تخلف و نتایجی که به بار آورد.
مطلب دوم که خیلی مهم است این است که یک دوگانگی هم در دستگاه انتخاباتی به وجود آمده. یعنی مسئول اصلی انتخابات وزارت کشور باشد که تحت نظر آقای احمدینژاد کار میکند، الان از مهندسی متقابل خودش از طرف بیت و از طرف حاکمیت باشد میترسد. خود این دوگانگی باعث میشود که امکان تقلب در انتخابات یک قدری کمتر شود.
علائمی هست. آقای حسن روحانی و آقای خاتمی اشاره کردند. حتی تماسهای خود آقای احمدینژاد گرفته. برای اینکه کمک کنند از تجربیاتی که الان به صورت صنعت و یک علم درآمده در دنیا. یعنی مچ گیری تقلب در انتخابات. برای حفظ خودشان و ترس از مهندسی بیت. یک کارهایی را انجام دادهاند. خیلی هم بیشتر میتوانند انجام دهند.
حتی الآن فرصت برای کارهایی از قبیل دوربین گذاشتن و یا تعلیماتی برای جلوگیری دقیقا نوع تقلبهایی که قبلا شده میتواند کمک کند.
ولی در نهایت اگر آقای هاشمی در مقابل کاندید حاکمیت یا آقای خامنهای قرار گیرد آنچه که جالب خواهد شد این است که قدیمی ترین کاندید از نظر پشتیبانی طیفی یعنی آقای هاشمی در مقابل دو نهاد دیگر قرار میگیرد که هر دو از مهندسی آن یکی میترسد. این البته خیلی میتواند کمک کند.
همینطور که عرض کردم مهمترین مساله برای ایران این است که آقای امینیزاده عزیز هم اشاره کردند که انحصار قدرت در یک نقطه از بین برود و شرایط بسیار خوبی در این انتخابات برای این وجود دارد. با وجود اینکه ممکن است لحظه آخر حاکمیت مجبور شود دست به یک تقلب گسترده بزند. همه چشمها باید متوجه این باشد که یک افشاگری بزرگی در صورت وقوع چنین چیزی صورت بگیرد.
در هفته گذشته همچنین صد نماینده مجلس در نامهای به شورای نگهبان خواستار رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شدند که سرانجام در دقایق آخر ثبت نام در وزارت کشور در روز شنبه هفته گذشته داوطلب نامزدی شد. همزمان با اسفندیار رحیم مشایی داوطلب بحث برانگیز دیگر که همراه با محمود احمدینژاد رییس جمهور عزم ورود خود را به رقابت انتخاباتی اعلام کرد.
اصولگرایان چند سالی است که اسفندیار رحیم مشایی را آماج حملههای خود کردهاند. اما این اتفاق نظر در این هفته هم از میزان رقابت میان داوطلبان اصولگرای منتقد دولت نکاست.
یک نمونه این رقابت میان اصولگرایان منتقد دولت رویدادهای درون جبهه پایداری، نهاد سیاسی حامی آیتالله محمدتقی مصباح یزدی است.
گرچه آیتالله مصباح یزدی کامران باقری لنکرانی را داوطلب اصلح این گروه نامیده، عضو دیگر همین گروه سعید جلیلی، طرف مذاکره اصلی کشورهای ۵+۱ در پرونده هستهای ایران هم داوطلب رقابت در انتخابات است. از سویی دیگر محمد باقر قالیباف شهردار تهران دیگر منتقد اصولگرای دولت و دو عضو دیگر ائتلاف ۲+۱ ، علیاکبر ولایتی و غلامعلی حداد عادل هم در کنار چهرههای شاخصی مثل محسن رضایی و علی فلاحیان تنها برخی از داوطلبان دیگر این طیف هستند. جدا از این طیف همزمان با ورود اکبر هاشمی رفسنجانی همه داوطلبان اصلاحطلب به نفع او کنار رفتند. گرچه محمدرضا عارف، معاون اول وقت محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران اعلام انصراف نکرده.
همزمان در طیف تحولطلب برخی با رضا و رغبت و برخی با ملاحظات و حفظ انتقاد پشت سر اکبر هاشمی رفسنجانی ایستادند و برخی دیگر هم با استناد به بحث برانگیز شدن انتخابات ۸۸ و سرکوبی اعتراض کنندگان به نتایج اعلام شده آن، امیدی ندارند که این تجربه تکرار نشود. در خارج از ایران برخی مخالفان نظام در این مرحله بر پافشاری بر تضمین رقابتی سالم برگزار شدن انتخابات تاکید دارند و طیفی دیگر از هم اکنون مایل به تحریماند.
سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در خارج از ایران چشمانداز تصمیم روز سهشنبه شورای نگهبان و مساله صیانت آرا در انتخابات ۲۴ خرداد را بررسی می کنند: دانشجوی بازداشت و حبس شده سابق در پی رویدادهای تیرماه ۱۳۷۸ و فعال ملی مذهبی، محمد امینیزاده، حسین علوی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در لیون و شهریار آهی از بنیانگذاران اتحاد برای دموکراسی در ایران در استکهلم.
آقای امینیزاده، معنای تازهترین گفتههای احمد جنتی خطیب نماز جمعه تهران و دبیر شورای نگهبان در آستانه اعلام نظر شورای نگهبان درباره صلاحیت نامزدها در روز سهشنبه چیست؟
آقای جنتی دارد پیشزمینه نوع مواجهه کاندیداهای این جناح با آقای هاشمی را توضیح میدهد که مسلما متمرکز خواهد بود بر سوابقی که آقای رفسنجانی داشته به عنوان کسی که هم موافق رابطه با آمریکا بوده و هم اینکه در جامعه به عنوان فردی شناخته شده که ثروتمند است و احیانا در دوران ریاست جمهوری اش به ثروتهای بیشتری دست پیدا کرده.مهدی امینی زاده -- فعال سیاسی ملی-مذهبی
ایشان (احمد جنتی) در جایگاه اولشان یعنی دبیر شورای نگهبان جملهای را میگویند که به نظر من تا حدی رفتار این شورا را توضیح میدهد و این جمله این است که هیچیک از نامزدها شرایط کافی ندارند و ما اگر بخواهیم فردی که چنین شایستگی را در انتخابات داشته باشد تایید صلاحیت کنیم باید سفارش دهیم که خداوند برای ما بیافریند چند نفر را. این به این معناست که ایشان متوجه هستند که هاشمی رفسنجانی پیش از انقلاب و پس از انقلاب چهره شناخته شدهای بوده و در حال حاضر رد صلاحیتش بسیار دشوار است برای شورای نگهبان و در عین حال میخواهند بگویند که علیرغم اینکه ما ناچار هستیم ایشان را تایید صلاحیت کنیم شرایط را به اندازه کافی ندارد. ولی به هر حال این پیام را میدهد که ایشان تایید صلاحیت خواهند شد.
اما (احمد جنتی) در سمت دومش که یکی از اعضای موسس و کلیدی باند امنیتی حاکم است، یک سری شرایط را میگوید از جمله ساده زیستی و نوع مواجهه با آمریکا که مهمترینشان هستند که هر دوی این پارامترها به آقای هاشمی برمیگردد. آقای هاشمی به طور مشخص کسی بوده که تصاویرش منتشر شده که با بنز به ستاد انتخاباتی کشور رفته و همینطور درباره نوع مواجهه با آمریکا آقای هاشمی کسی بوده که به طور رسمی اعلام کرده که از دوران آیتالله خمینی معتقد بوده که روابط با آمریکا باید عادی شود و وضعیت فعلی را بارها و بارها نقل کرده.
به این دلایل به نظر من آقای جنتی در نقش و جایگاه دوم دارد پیشزمینه نوع مواجهه کاندیداهای این جناح با آقای هاشمی را توضیح میدهد که مسلما متمرکز خواهد بود بر سوابقی که آقای رفسنجانی داشته به عنوان کسی که هم موافق رابطه با آمریکا بوده و هم اینکه در جامعه به عنوان فردی شناخته شده که ثروتمند است و احیانا در دوران ریاست جمهوری اش به ثروتهای بیشتری دست پیدا کرده.
آقای حسین علوی، در کنار ادامه حملههای اصولگرایان منتقد دولت به اسفندیار رحیم مشایی، پیشنهاد تعدادی از نمایندگان مجلس را داریم به شورای نگهبان در جهت رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی. برآیند اینها چه چیزی را نشان میدهد درباره حد و مرز رقابت در انتخابات ۲۴ خرداد؟
درباره این که آیا هاشمی رفسنجانی برنامه مشخص انتخاباتی دارد یا نه، من هنوز چیزی ندیدهام و چون مبنا را بر برنامه انتخاباتی میگذارم و نه ارزش دیگری بنابراین در حال حاضر راجع به این گرایشها و برنامههایشان صحبتی نمیشود کرد.حسین علوی -- روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی (لیون)
بخشی از این تهاجم علیه دیگران به خاطر این است که هنوز نتوانستهاند خودشان را از لحاظ کاندیدا و ارزشهای انتخاباتی سر و سامان بدهند. هم ائتلاف سه نفره حداد عادل، ولایتی و قالیباف و هم ائتلاف پنج نفره و هم جبهه پایداری و هم تعداد قابل توجهی کاندیداهای منفرد اصولگرا تا همین امروز هم علیه هم موضعگیری کردهاند یا همدیگر را نفی کردهاند و تاکید کردهاند که ما همه مان در انتخابات شرکت میکنیم.
مع الوصف موضعگیری در قبال رفسنجانی به انتخابات یک معنای ویژه دیگر هم دارد و آن این است که مخالفتی که اصولگرایان با هر نوع موضع پر رنگ اصلاحطلبان و میانهروها در انتخابات داشتند در همین نامه یک صد نفر نماینده و بقیه تهاجمهایی که نسبت به آقای رفسنجانی میشود تبلور پیدا میکند. آقای رفسنجانی با حمایتی که از طرف چهرههای مشخص اصلاحطلبان و همچنین آقای خاتمی دریافت کرده تا حدودی روشن است برای اصولگرایان که ایشان تا یک اندازهای پایگاه و نیروی اجتماعی دارد.
ولی درباره این که آیا ایشان (هاشمی رفسنجانی) برنامه مشخص انتخاباتی دارد یا نه، من هنوز چیزی ندیدهام و چون مبنا را بر برنامه انتخاباتی میگذارم و نه ارزش دیگری بنابراین در حال حاضر راجع به این گرایشها و برنامههایشان صحبتی نمیشود کرد.
آقای شهریار آهی، آیا تصمیم شورای نگهبان در روز سهشنبه و خروجی این تصمیم اثر محسوسی بر روند انتخابات ۲۴ خرداد دارد یا نه و اگر دارد چیست؟
صحنه انتخابات صحنه چهار رییس جمهوری ۳۲ سال اخیر است که دو تاشان یکی شدهاند (یعنی آقای خاتمی و آقای هاشمی) در مقابل نمایندگان آن دو دیگر (یعنی آقای خامنهای و آقای احمدینژاد) و اگر آقای مشایی رد صلاحیت شود میبینیم که حاکمیت در چه موضع ضعیفی قرار میگیرد.شهریار آهی -- از بنیانگذاران «اتحاد برای دموکراسی در ایران» (استکهلم)
از این رو صحنه انتخابات صحنه چهار رییس جمهوری ۳۲ سال اخیر است که دو تاشان یکی شدهاند (یعنی آقای خاتمی و آقای هاشمی) در مقابل نمایندگان آن دو دیگر (یعنی آقای خامنهای و آقای احمدینژاد) و اگر آقای مشایی رد صلاحیت شود میبینیم که حاکمیت در چه موضع ضعیفی قرار میگیرد. چون آقای هاشمی، هم اصلاحطلبان و هم کارگزاران را خواهد داشت. دولت نمایندهای نخواهد داشت. دولت کنونی. و بین اصولگرایان هم اختلافی هست که بعضیهایشان بدون اینکه الان خیلیها سروصدایش را بالا ببرند تمایل به آقای هاشمی دارند.
آقای امینیزاده، نظرتان درباره تحلیل آقای آهی وآقای علوی چیست و این که بعد از اعلام نظر شورای نگهبان در روز سهشنبه، چه بر سر تنوع نامزدهای اصولگرا خواهد آمد و اختلاف میان حامیان دولت و منتقدان دولت در این طیف؟
هاشمی رفسنجانی به عنوان فردی که در هشت سال گذشته منتقد روند موجود بوده و همواره از عملکرد موجود انتقاد کرده و حتی از آقای خامنهای، به نظر من اهمیت زیادی دارد. جدا از برنامهای که اعلام خواهند کرد. حضور شخص ایشان میتواند تعیین کننده باشد.مهمدی امینی زاده
با توجه به اینکه آقای خامنهای به طور مشخص آقای رحیم مشایی را به عنوان معاونت ریاست جمهوری به رسمیت نشناختند و نپذیرفتند و از نظر ایشان صلاحیت نداشته به این دلیل بسیار بسیار بعید است که ایشان تایید صلاحیت شود. اگر این را پیش فرض این بگیریم که آقای مشایی احتمالا رد صلاحیت خواهد شد در سوی دیگر داستان جناح اصلاحطلبان و جریان عملگرایان و حتی بخشی از طیف اصولگرایان معتدل در مقابل باند امنیتی که در حال حاضر کشور را اداره میکند قرار میگیرند.
به نظر میرسد که این جناح هم به دلیل منافع اقتصادی و هم منافع سیاسی که دارند بسیار دشوار بتوانند به نوعی توافق برسند روی یک فرد. به نظر من در سوی دیگر ماجرا ما حداقل دو یا سه کاندیدا خواهیم داشت و باید ببینیم که در دور اول آقای رفسنجانی میتوانند انتخابات را به نفع خودشان پایان دهند و یا اینکه با یکی از این افراد به دور دوم خواهند رفت.
اگر ما فاکتور تقلب را در انتخابات لحاظ نکنیم و بدون در نظر گرفتن آن، به نظر میآید که آقای رفسنجانی شانس بسیار زیادی خواهند داشت.
در این انتخابات هم به نظر میآید بیش از آن که برنامه موثر باشد خود افراد در حال حاضر موثر هستند. البته این چندان شرایط مثبتی نیست. در حال حاضر ما یک جریانی را را مقابل داریم که در هشت سال اخیر هم در ائتلاف با آقای احمدینژاد قدرت را در دست داشته، این جریان میخواهد سایر گروهها را کاملا حذف کند، قدرت را در دستهای آقای خامنهای یکپارچه کند و آن طور که اعلام کردهاند شاید ایدهآلشان این هست که پست ریاست جمهوری حذف شود و به طور کامل قدرت را در دست ولی فقیه متمرکز کند در آینده ایران.
در مقابلش گرایشهای دیگری هستند که در پیشینه جمهوری اسلامی منافعی داشتند، حضور داشتند در نظام جمهوری اسلامی و با این وضعیت مخالف هستند و احساس میکنند که دارند حذف میشوند. در چنین شرایطی به نظر میآید که شخص آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فردی که در هشت سال گذشته منتقد روند موجود بوده و همواره از عملکرد موجود انتقاد کرده و حتی از آقای خامنهای، به نظر من اهمیت زیادی دارد. جدا از برنامهای که اعلام خواهند کرد. حضور شخص ایشان میتواند تعیین کننده باشد.
آقای علوی، این گفته آقای امینیزاده را میگذارم به حساب ارزیابی گفته شما در مورد این که داوطلبان برنامهای ارائه ندادند. آیا چنانکه آقای امینیزاده گفتند از سابقه و کارنامه هر یک از داوطلبان نمیشود برداشت کرد که راه و روش آیندهشان چیست در مورد تمرکز و عدم تمرکز قدرت و مسایل دیگری که الان در جامعه مطرح است، مثل تحریم و وضعیت معیشتی و فضای سیاسی و اجتماعی؟
آقای امینیزاده درست میگویند. بخشی از پایگاه اجتماعی کاندیداها روی چهره ایشان با وضعیتی که دارند حساب میکنند. ولی بخش مهمی از نیروهای اجتماعی منتظرند ببینند اینها چه برنامه متفاوتی ارائه میکنند و اگر ما بخواهیم همه کاندیداها با حداکثر پایگاه اجتماعیشان بیایند وسط هیچ چارهای نیست جز اینکه موارد مشخصی از برنامه آینده شان را مطرح کنند.حسین علوی
آقای مشایی که خب مشخص است پیشینه ایشان و اتکایی که ایشان دارند و همانطور که آقای احمدینژاد تاکید کردند دولت است. یعنی مردم تجربهای که از ایشان میتوانند رویش حساب کنند تجربه دولت آقای احمدینژاد است. به اضافه یک سری مفاهیم کلی مانند ارزشهای مربوط به ایرانیت و یا تکیه بر تلقی معینی از نقش دین، رسیدگی بیشتر به مردمی که زیر خط فقر هستند و یا در شرایط اقتصادی مناسب نیستند. ولی این ها همه یک سری مفاهیم کلی است.
آقای رفسنجانی هم در دو اطلاعیه انتخاباتی که دادند تا الان تکیه کردند بر شناختی که جامعه از گذشته ایشان دارد. خب گذشته ایشان منهای این دور آخر که در جریان جنبش سبز ایشان مخالف سرکوب و مخالف بازداشتها بودند و تا الان هم روی این مواضع ایستادند، چه در دوره هشت ساله ریاست جمهوری شان و چه در دورهای که ایشان از ابتدای انقلاب تا پایان دوره ریاست جمهوری نقش درجه اول را در تمام تصمیمات حکومت داشتند به ویژه دور اول نقض گسترده حقوق بشر و همچنین ریاست جمهوری ایشان و در دوره ریاست جمهوری به ویژه مساله برنامه اقتصادی است که خب اولین بار در ایران پس از انقلاب تورم ۴۰ درصدی و بالای ۴۰ درصد در دوره آقای رفسنجانی تجربه شد. بنابراین ایشان الان برنامههای متفاوتی دارند و تجربه بزرگی هم اندوختهاند.
ولی به نظر من هواداران آقای رفسنجانی به جای اینکه فقط یک جنبش حمایتی احساسی را راهاندازی کنند بهتر است فشار بیاورند و تاکید کنند که ایشان در دوره تبلیغات انتخاباتی برنامه مشخص برای مسایل ایران در ارتباط با ساختار قدرت که آیا ایشان اصلاحاتی در ساختار قدرت را مدنظر دارند، اصلاح قانون اساسی را، آیا پروژه هستهای را برایش راه حل متفاوتی از آنچه آقای خامنهای تاکید دارند ارائه میکنند، آیا بحران اقتصادی تورم را راه حلی برایش دارند؟ و بسیاری از جوانب دیگر که جامعه ما با آن درگیر است. اینها مسایلی است که بخشی از پایگاه اجتماعی آقای رفسنجانی هنوز منتظر هستند ببینند که ایشان چه میگویند.
آقای امینیزاده درست میگویند. بخشی از پایگاه اجتماعی کاندیداها روی چهره ایشان با وضعیتی که دارند حساب میکنند. ولی بخش مهمی از نیروهای اجتماعی منتظرند ببینند اینها چه برنامه متفاوتی ارائه میکنند و اگر ما بخواهیم همه کاندیداها با حداکثر پایگاه اجتماعیشان بیایند وسط هیچ چارهای نیست جز اینکه موارد مشخصی از برنامه آینده شان را مطرح کنند. اگرچه چون احزاب سیاسی در ایران آزاد نیستند کنترل بعدها هم ممکن نیست. ولی به هر حال همین حلقه و پایه اجتماعی که حول اینها جمع میشود میتواند یک عامل کنترل کننده باشد.
آقای آهی، شما چه فکر میکنید؟ آیا از سابقه کارکرد نهادهای حامی هرکدام از این نامزدها از قبیل جبهه پایداری، جامعه روحانیت مبارز، حزب موتلفه، کارگزاران و غیره میشود نتیجه گرفت که مثلا برنامه محمدباقر قالیباف چیست، غلامعلی حداد عادل چه برنامهای دارد و همینطور علی اکبر ولایتی، کامران باقری لنکرانی، جلیلی، اسفندیار رحیم مشایی و اکبر هاشمی رفسنجانی و بقیه؟
مهمترین نتیجه انتخابات اگر آقای هاشمی انتخاب شود به عقیده من حتی مهمتر از یک برنامه خاص سیاسی و اقتصادی، دوگانگی قدرت است که به وجود خواهد آمد. دوگانگی قدرت هم یک راهی را برای مشارکت و برای دموکراسی باز میکند.شهریار آهی
اما مهمترین نتیجه انتخابات اگر آقای هاشمی انتخاب شود به عقیده من حتی مهمتر از یک برنامه خاص سیاسی و اقتصادی، دوگانگی قدرت است که به وجود خواهد آمد. دوگانگی قدرت هم یک راهی را برای مشارکت و برای دموکراسی باز میکند. همیشه این طور است.
یعنی به جز انقلاب، راه برای بیشتر شدن مشارکت، چندگانگی قدرت در بالاست. از جانب دیگر تنشزدایی در صحنه بینالمللی خواهد شد. این مسلم است. اگر آقای هاشمی بیایند. بعد هم سیاست اقتصادی داخلی هم به سمت تولید میرود. تاکید ایشان و کارگزاران به سوی تولید و اضافه کردن ارزش اضافی داخلی خواهد بود. برخلاف برنامه دوره آقای احمدینژاد که پخش پولی که چاپ میشود بی ارزش تر میشود.
اینها مسایل کلیدی است. مهمترینش ولی من فکر میکنم دوگانگی قدرت است.
آقای امینیزاده، به مساله تخلف و تقلب و مهندسی آرا و اسامی مختلفی که به کار برده میشود اشاره کردید. عدهای از مخالفان منتقد جمهوری اسلامی ایران با استناد به نتیجه اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و سرکوبی اعتراضهای همان سال میگویند که حتی اگر قانع بشوند که میان برنامه نامزدها تفاوتی هست تضمینی نیست که رایشان درست شمرده شود. ستادهای انتخاباتی در چنین صورتی تا چه حد میتوانند در هر حوزه از آغاز تا پایان رایگیری و خود شمردن آرا نظارت داشته باشند که تخمین مستقل خودشان را از آرای هر حوزه برای هر نامزد داشته باشند. تا در فردای انتخابات با نتایج مقایسه کنند و استدلال کنند که تقلب در حد فاحش شده یا اینکه تقلبی به صورت محسوس در کار نبوده؟
یک پیشنهادی که آقای حسن روحانی مطرح کرده بودند پیشنهاد خوبی بود و آن نصب دوربین در ستادهای شمارش انتخابات بود. این را هم میتوانند آقای رفسنجانی رویش کار کنند. من امیدوارم که با تمام این تمهیداتی که اندیشیده میشود و با توجه به تجربه که جمهوری اسلامی داشته که نتیجه تقلب در انتخابات و نتیجه سرکوب مردم تا چه میزان میتواند حداقل موجودیت خودش را دچار مشکل کند ما در این انتخابات شاهد این تجربه نباشیم و رای مردم عمده شود.مهدی امینی زاده
اما متاسفانه به دلیل این که در کشور ما احزاب شکل نگرفتهاند از یک سو و نیروهای آموزش دیده برای چنین مسالهای وجود ندارد و از سوی دیگر بخش زیادی از بدنهای که قرار است و میتواند فعال شود به نفع آقای رفسنجانی در ستادهای ایشان فعال شود و بعد هم بتواند روز رایگیری این وظیفه را انجام دهد در حال حاضر متاسفانه به دلیل سرکوبهای سال گذشته بخشی از کشور خارج شده، بخشی در زندان است و بخشی این آمادگی را ندارد که بتواند این نقش را ایفا کند.
به این دلیل هرچند که میشود در این انتخابات برای آینده شاید بشود رویش حساب کرد اما به نظر من باید روی فاکتورهای دیگری برنامه ریزی کرد و بر اساس آن عمل کرد. مهمترینش پایگاه خود آقای هاشمی است که آقای هاشمی در داخل بخشهای مهمی از روحانیت و همینطور در درون نظام پایگاههایی دارد که میتواند از این پایگاهها و حامیانش برای فشار به سیستم جهت سلامت انتخابات استفاده کند.
از سوی دیگر در انتخابات موجود حضور آقای احمدینژاد و اختلاف زیادی که آقای احمدینژاد با مجموعه حاکمیت پیدا کرده و احتمالا به دلیل رد صلاحیت آقای مشایی این اختلاف بیشتر هم خواهد شد و همینطور تجربهای که جمهوری اسلامی از نظر منفی داشته در تقلب انتخابات قبلی و سرکوبی که رخ داده و میزان مشروعیت زدایی که در سیستم انجام شده تا حدی احتمال تقلب را پایین آورده.
علیرغم اینکه به هر حال باز هم منتفی نیست تقلب در انتخابات اما به نظرم در حال حاضر شرکت در انتخابات و حمایت از آقای رفسنجانی گزینه ناگزیر ما باشد.
به هر حال با رژیمی روبهرو هستیم که از یک سو در انتخابات های متعددش ثابت شده که بخشی نزدیک به ۵۰ درصد مردم در انتخابات معمولا شرکت میکنند و از سویی اپوزیسیون هم توان را ندارد که تحریم را به شکل عملی حمایت کند و به این دلیل سلب مشروعیت از حاکمیت از طریق عدم شرکت در انتخابات به نظر من منتفی است. با توجه به این میشود در انتخابات مشارکت کرد.
اگرچه بخشی از مردم از جمله خود من انتقادهایی به گذشته آقای رفسنجانی و گذشته سیستم جمهوری اسلامی از اعدامها و سرکوبها و تمام مسایل و مشکلات و مسایلی که الان هست و مسلما آقای رفسنجانی هم در آنها نقش داشتند اما علیرغم این و با توجه به همان بحثی هم که آقای آهی اشاره کردند و آن جلوگیری از تمرکز قدرت در یک نقطه یعنی نقطه رهبری و ایجاد شکاف در راس قدرت و بازشدن یک فضایی برای تداوم جامعه مدنی و جلوگیری از سرکوب کامل جامعه مدنی که در حال حاضر در ایران وجود دارد به نظر من ما باید شانس مان را امتحان کنیم و در انتخابات شرکت کنیم. و حداکثر تلاش مان را هم بکنیم.
به ویژه خود کاندیدا آقای رفسنجانی باید حداکثر تلاشش را بکند و از حالا برنامههایی را داشته باشد برای این مساله.
یک پیشنهادی که آقای حسن روحانی مطرح کرده بودند پیشنهاد خوبی بود و آن نصب دوربین در ستادهای شمارش انتخابات بود. این را هم میتوانند آقای رفسنجانی رویش کار کنند. من امیدوارم که با تمام این تمهیداتی که اندیشیده میشود و با توجه به تجربه که جمهوری اسلامی داشته که نتیجه تقلب در انتخابات و نتیجه سرکوب مردم تا چه میزان میتواند حداقل موجودیت خودش را دچار مشکل کند ما در این انتخابات شاهد این تجربه نباشیم و رای مردم عمده شود.
آقای علوی، در نظر گرفتن ضریب اطمینان به نتایج انتخابات تا چه حد در رفتار انتخاباتی این قشر یا آن لایه اجتماعی موثر است؟ آیا رفتارهای انتخاباتی متمایزی پیشبینی میشود در این انتخابات برحسب این ضریب اطمینان؟
یکی از نکاتی که باید کاندیداها در برنامه خودشان مطرح کنند پیشنهادهایی است که برای جلوگیری از تقلب مطرح میکنند و آقای رفسنجانی در این زمینه نقش برجسته تری دارد.حسین علوی
علیرغم اینکه به هر حال زیر نظارت آقای احمدینژاد است وزارت کشور و تا حدودی ایشان مراقبت بیشتری دارد شاید چه اگر مشایی تایید شود و چه نشود، این یک بخشی از تقلب یا مهندسی انتخابات را منتفی میکند.
ولی اولا که با آن نیروی اجتماعی که ارگانهایی مانند سپاه، بسیج، سازمانهای ائمه جمعه، بنیاد مستضعفان و کمیتههای امداد و انواع اقسام ارگانهایی که زیر کنترل و اداره اصولگرایان است بسیج این نیرو خودش بخشی از مهندسی است. نتیجه اعلام صلاحیتهای شورای نگهبان بخشی از مهندسی است. ولی بخش دیگر همان تقلب سر صندوق است که نسبت به دفعات گذشته به آن سادگی نیست ولی هنوز امکان زیادی برای این تقلب وجود دارد.
بخشی از میزان شرکت پذیری جامعه در انتخابات یعنی پایگاه کاندیداهایی که تایید میشوند اطمینان از این است که آیا در انتخابات تقلب میشود یا نمیشود. انتخابات سال ۸۸ تجربه بسیار منفی بود و سرخوردگی بسیاری به بار آورد.
برای همین هم من فکر میکنم یکی از نکاتی که باید کاندیداها در برنامه خودشان مطرح کنند پیشنهادهایی است که برای جلوگیری از تقلب مطرح میکنند و آقای رفسنجانی در این زمینه نقش برجسته تری دارد برای اینکه آن پایه اجتماعی که برای کاندید اصلاحطلبان و میانهروها در مجموع و حتی بخشی از اصولگرایان که آقای رفسنجانی هست بیشتر هستند و روی مساله تقلب به ویژه حساسیت بسیار بالایی دارند.
آقای آهی، همین سئوال را از شما میکنم. آن عدهای که فکر میکنند شرکت در انتخابات ۲۴ خرداد تغییری در شرایط زندگی شان میتواند بدهد با چه تمهیداتی میتوانند ضریب اطمینان به روند شمارش آرا را در حد همین رقابت محدود حتی بالا ببرند؟ با توجه به نمونههای بهتر در جوامعی که انتخابات کاملا آزاد و عادلانه در آنها برگزار نمیشود. آیا چنین چیزی ممکن است یا نه؟
مهمترین مساله برای ایران این است که آقای امینیزاده عزیز هم اشاره کردند که انحصار قدرت در یک نقطه از بین برود و شرایط بسیار خوبی در این انتخابات برای این وجود دارد. با وجود اینکه ممکن است لحظه آخر حاکمیت مجبور شود دست به یک تقلب گسترده بزند. همه چشمها باید متوجه این باشد که یک افشاگری بزرگی در صورت وقوع چنین چیزی صورت بگیرد.شهریار آهی
مطلب دوم که خیلی مهم است این است که یک دوگانگی هم در دستگاه انتخاباتی به وجود آمده. یعنی مسئول اصلی انتخابات وزارت کشور باشد که تحت نظر آقای احمدینژاد کار میکند، الان از مهندسی متقابل خودش از طرف بیت و از طرف حاکمیت باشد میترسد. خود این دوگانگی باعث میشود که امکان تقلب در انتخابات یک قدری کمتر شود.
علائمی هست. آقای حسن روحانی و آقای خاتمی اشاره کردند. حتی تماسهای خود آقای احمدینژاد گرفته. برای اینکه کمک کنند از تجربیاتی که الان به صورت صنعت و یک علم درآمده در دنیا. یعنی مچ گیری تقلب در انتخابات. برای حفظ خودشان و ترس از مهندسی بیت. یک کارهایی را انجام دادهاند. خیلی هم بیشتر میتوانند انجام دهند.
حتی الآن فرصت برای کارهایی از قبیل دوربین گذاشتن و یا تعلیماتی برای جلوگیری دقیقا نوع تقلبهایی که قبلا شده میتواند کمک کند.
ولی در نهایت اگر آقای هاشمی در مقابل کاندید حاکمیت یا آقای خامنهای قرار گیرد آنچه که جالب خواهد شد این است که قدیمی ترین کاندید از نظر پشتیبانی طیفی یعنی آقای هاشمی در مقابل دو نهاد دیگر قرار میگیرد که هر دو از مهندسی آن یکی میترسد. این البته خیلی میتواند کمک کند.
همینطور که عرض کردم مهمترین مساله برای ایران این است که آقای امینیزاده عزیز هم اشاره کردند که انحصار قدرت در یک نقطه از بین برود و شرایط بسیار خوبی در این انتخابات برای این وجود دارد. با وجود اینکه ممکن است لحظه آخر حاکمیت مجبور شود دست به یک تقلب گسترده بزند. همه چشمها باید متوجه این باشد که یک افشاگری بزرگی در صورت وقوع چنین چیزی صورت بگیرد.